برداشتی از گفتار «امت و امامت» دکتر شریعتی
نویسنده: هادی رنجی
«اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا با خانه بت مساوی است... چنانکه حسین، همان که حج را نیمه تمام گذاشت، کسانی که در غیبت حسین، همچنان به طواف ادامه دادند مساوی هستند با کسانی که در همان حال بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند.»
این است رابطه امت و امام ازدیدگاه دکتر شریعتی و در آنجاست که یک امت در لحظات سخت باید تاثیر خود را بگذارد.
ولی برای بیان این رابطه نیازمند این هستیم که بدانیم که امام کیست وچرا پیامبر فرمودند: «هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته به مرگ جاهلی مرده است.» آیا واقعا امامان 12 اسم معصوم مقدس مااوراءطبیعی هستند که فقط باید حب آنها را در دل داشت و انسان را از هر مسئولیتی مبری می کند و اعتقاد به اینکه ولایت به درد خلق واداره جامعه نمی خورد بلکه به خدا کمک می کند!! و در اداره جهان طبیعت دست اندر کار است؟
یا این امام یک رهبری پاک انقلابی برای هدایت مردم و ایجاد بنای درست در جامعه است. به قول دکتر: « امام در کنار قدرت اجرائی نیست. هم پیمان و هم پیوند با دولت نیست. نوعی همسازی با سیاست حاکم ندارد. او (امام) خود مسئولیت مستقیم سیاست جامعه را داراست و رهبری مستقیم اقتصاد؛ ارتش؛ فرهنگ؛ سیاست خارجی و ادارهْ امور داخلی جامعه با اوست. یعنی امام هم رئیس دولت است و هم رئیس حکومت و ...
شیعه پیروی از امام را بر اساس آیهْ اطیعوا الله و اطیعوا الرسول - و اولی الامر منکم توصیه میکند و امام را ولیامر میداند که خدا اطاعتش را در ردیف اطاعت از خود و اطاعت از رسول به شمرده است و این تقلید نیز برای رهبری غیر امام (یعنی فقیه) که نایب اوست در شیعه شناخته میشود ( زیرا که ) العلماء حکام علی الناس.»
اما آیا وصایت در این راه یعنی اصل حکومت انتصابی موروثی و سلسله ارثی تنها بر مبنای نژاد و قرابت خانوادگی یا یک توصیه پیغمبر به فرمان خدا برای نشان دادن لایقترین، ذیحقترین،بر مبنای علم وتقوا که در خاندان اویند. وعصمت او یعنی ذات مخصوص استثنایی خاص موجودات غیبی که از نوع انسان خاکی نیستند و لغزش و خطا نمی توانند کرد ویا اعتقاد به پاکی و تقوای رهبران فکری و اجتماعی؛ پیشوایان مسئول ایمان؛ علم و حکومت مردم؛ یعنی نفی حکومت خائن؛ نفی پیروی از عالم ناپاک.
« تداوم و استمرار رهبری پیامبر را - در طول دوارده نسل - دوازده امام به عهد دارند که از بالا و از طرف فرماندهی انقلاب اسلامی و نخستین رهبر نهضت (یعنی حضرت محمد) بر اساس وصایت تعیین شده اند که آخرین آنان امام دوازدهم است که تا قیامت ؛ رهبری جامعة اسلامی را بر عهده دارد .... وصایت اینست ؛ مردم باید زمام خود را به دست ولی (امام) بدهند وگرنه به گمراهی افتاده اند..... زیرا امامت ؛ منصبی است الهی و نه شورائی و انتخابی... امامت یک حق ذاتی است ناشی از ماهیت خود امام نه ناشی از عامل خارجی انتخاب.»
بنابراین در فلسفة سیاسی تشیع استقرار حکومت اسلامی در همة اشکال آن لزوما و لاجرم مبتنی بر اصل ولایت خواهد بود. در این دیدگاه محمد هم رسول خداست؛ هم امام است و هم ولیٌ (سرپرست) امت؛ و آمده است تا جامعه (امت) را از ضلالت و جهالت رهائی بخشد. بعداز پیغمبر؛ وظیفه رهبری و رسالت از منبع الهی به جانشینان آنان (فقها) محول میشود. بنابراین دوام و قوام جامعه به وجود امام بستگی دارد.
به قول دکتر شریعتی : « امام پیشوا است و عامل حیات و حرکت جامعه (امت) است؛ وجود و بقای اوست که وجود و بقای جامعه را ممکن میسازد. حیات وجود امت (جامعه) مستلزم روحی است بنام امام... بنابراین انسانی که امام خود را نمی شناسد بمانند گوسفندی است که شبان خود را گم کرده باشد »